خطابت استاد
پس از نگاهي گذرا به كنفرانسهاي تقديم شده توسط استاد، در اينجا لازم است يادآورشويم كه قدرت و شيوة خطابت علامه فتح الله گولن در شكل گيري حركتش نقش به سزايي داشته است. زيرا گولن نخست با اين جنبهاش توجه تودهها را به خود جلب كرد. سخنرانيهاي او به همان اندازه كه ميكانيزم هاي علمي را به حركت در ميآورد، ميكانيزم احساسات و شعور را نيز تحريك ميكرد. يعني او خطيبي بود كه عقل و دلش را همزمان و همگون به سخن در ميآورد.
او با اين قريحة خطابتش كه وسيلة مهمي براي ارشاد و تبليغ است همت جامعه، دولت و ملت را تحريك و تشويق نمود و گويا آية «و بشرالمؤمنين» را براي خود يك «وظيفه و رسالت» قرار داده بود.
او همة اندوختهها، تجربهها و رابطة نزديكش با تودهها را در دوران انجام وظيفة رسمي واعظمي به دست آورد. بدون شك او صنعت خطابت را كه تقريباً از 15 قرن پيش مرده و به فراموشي سپرده شده بود با آن هيجان عالي، اندوختهها و تجربههاي عميق روحي و معنوي، و قريحة پر بار وآراستگي وسيع فرهنگياش سر از نو احيا نمود. او توانست احساسات و عواطف ديني، ملي و حمّيت پرور تودهها را با استفاده از همه ظرافتهاي صنعت خطابت با يك اخلاص و صميميت زايد الوصفي به حركت در آورد. هيجان و اميد ملتش كه از ديرباز به خاموشي گراييده بود، با شنيدن موعظههاي استاد گولن اين شانس را پيدا كرد كه سر از نو غنچه باز كند و شگفته شود. هزاران و دهها هزار انسان در اين خطابههاي ديني و ملي خود را باز يافته، هم به خود و هم به ارزشهاي مدني خود اعتماد خاصي پيدا كردند.
او داراي وقار و تمكيني بود كه حتي بر سر منبر و در لحظاتيكه هيجان او به اوجش ميرسيد نيز بر حركت و هيجانهاي درونياش حاكم بود. حال آنكه بسياري از سخنرانان با بالا گرفتن احساساتشان مثل امواج پر تلاطم دريا كنترولشان را بر سخن و حركات از دست داده و غرق سيلاب هيجان مردم ميشوند. و آنگاه كه امواج آرام يافت و آب فروكش نمود با انباري از سخنان ناخواسته گفته شده و رفتارهاي كنترول ناشده مواجه ميگردند. حال آنكه استاد فتح الله گولن وقتي بر فراز منبر قرار ميگرفت وقار و جديت بر همه جا حاكم ميشد و اجازه نميداد كه نه از خودش و نه از شنوندگانش كوچكترين رفتار غير ارادي سر بزند. او دقت ميكرد هيچ سخن و انديشهاي را كه وقتش فرا نرسيده است نگويد و پاي نفس در ميان نباشد.
در موعظههايش هميشه تذكر ميداد كه در اين عصر و زمان، ساختن مكتب به اندارة ساختن مسجد مهم و ضروري است و همت مردم را به اين سمت تحريك و توجيه مينمود.
تركيه پيش از سالهاي 1980 به ميدان جنگ و مبارزة حركتها و جريانهاي فكري، سياسي و ايديولوژيك مبدل گشته بود. در اين حركتها و روياروييها دهها هزار جوان از دست رفت و جنگهاي ايديولوژيكي كه در سالهاي 1970 سراسر دنيا را به قربانگاه تبديل كرده بود تركيه را نيز عميقاً متأثر ساخت، اما استاد فتح الله گولن توانست دوستداران و كتلة وسيعي از مخاطبانش را با بردباري، وقار وتأني از آن در گيريها به دور نگهدارد.
علامه فتح الله گولن از جمله سخنرانان نادري است كه سخنرانيهايش را به حالت درس در آورده و از سال 1975 به بعد حتي الامكان با يك تسلسل درسي عرضه نموده است. موضوعات ايماني همچون توحيد، نبوت، وحي، قرآن، زندگي اخروي و تقدير را با مسايل عبادي همچون نماز، زكات، روزه و حج و نيز اخلاق اسلامي، زندگي خانوادگي، تربيت اولاد و نظام اقتصادي اسلام را در چارچوپ يك برنامة خاص و در مدت چهار، پنج سال به مخاطبانش عرضه داشته است. بسياري از شنوندگان اين سخنرانيها را در كستها ثبت و تكثير كرده اند. تا اينكه در سالهاي 1980 او به سخنراني مبدل شده بود كه مردم در سراسر تركيه با علاقمندي خاصي به موعظههايش گوش فرا ميدادند. او اين درسها را با مثالها و دلايل روشني تقديم ميكرد. به طور مثال وقتي موضوع توحيد را آغاز نمود موجوديت و يگانگي الله را با علم، قدرت و ارادهاش با دلايل فراواني شرح داد و در اين كار ضمن استفاده از منابع كلاسيك: علم كلام و تفسير، از محصولات فكري علماي سدههاي اخير هم كار ميگرفت و افزون بر آن از يافتههاي علوم مثبت نيز به پيمانة وسيعي مستفيد ميشد. و كليات رسايل نور كه حقايق ايماني را با قدرت هرچه تمام شرح ميدهد به تنهايي يكي از منابع مهم او بود. اين جذابيت و نيروي اقناع سبب شد تا محصلان پوهنتونها از رشتههاي مختلف در اطراف درسهاي او حلقه زنند. او حين تقديم اين موضوعات تنها حس تسلميت ديني را نه بلكه عقل، قلب، روح و مشاعر را به طور همزمان مورد خطاب قرار ميداد و اخلاص هم بر سراسر وجودش حاكم بود، از اينرو تأثيرهاي پر بركت اين تعليم در مخاطبانش به خوبي مشاهده ميشد. اما آنچه كه واقعاً او را تأثير گذار ميساخت، عمل به گفتههايش بود.
استاد فتح الله گولن چه در وعظها، چه در صحبتها و چه هنگام پاسخ دادن به پرسشها، بسيار به دقت حرف ميزد. نيروي خطابت چيزي است كه هركس آن را قبول دارد. و اين ضمن اينكه يك عطية الهي است، قابليتي هم هست كه انسان با مشق و تمرين ميتواند آن را به دست بياورد. فتح الله گولن كه در كودكي سريع حرف ميزد بعدها با آموزش و تمرينيكه خودش بر خود اجرا ميكرد، نيروي خطابت فعلي را به دست آورد. نكتة ديگر اينكه استاد گولن كلمات و تعابير را چه در نوشتهها و چه در سخنرانيهايش به جا استفاده ميكند. او به عنوان شخصيكه زبان و بلاغت را خوب ميفهمد همينكه احساس كرد و پي برد كه كلمهاي را اشتباه به كار برده است فوراً آن كلمه را تغيير ميدهد، اگر به اين نتيجه ميرسيد كه يكي از كلمهها يا جملهاي كه استفاده كرده ويا فكر و نظريهاي كه به بيان آن پرداخته است در كسي باعث ايجاد سوء تفاهم شده است، نزد او ميرفت و به شكل خصوصي ملاقات ميكرد و به او توضيح ميداد و سوء تفاهم احتمالي را بر طرف ميكرد.
- Created on .