كنفرانسها
استاد گولن بعد از سالهاي 1976 – 1977 در ازمير و جاهاي مختلف تركيه كنفرانسهايي داد. اين كنفرانسها نخست در ازمير شروع شد و سپس به دعوت و تقاضاي مردم از مناطق مختلف، تا شهرهاي «دياربكر و ارضروم» گسترش يافت. كنفرانسهايآن زمان استادگولن تحت اين چهار عنوان بود: «نسل طلايي، قرآن و علم، تئوري داروين، و عدالت اجتماعي»
نسل طلايي
نسل طلايي، نسلي بود كه انسانها را نجات ميداد، اين جوانان ارزشهاي والايي را كه اصحاب پيامبر اكرم تمثيل نموده بودند و شيوة زندگي آنان را كه سراسر فداكاري بود، سرمشق قرار ميدادند. به عبارت ديگر، نسل طلايي در عصر ما با زندگيِ صحابه گونةشان ارزشهاي جهاني اسلام را سر از نو از موضوعات روز انسانها قرار ميدادند. «نسل طلايي« عقلش را با علوم مدرن روشن ساخته، قلبش را با ايمان پالايش ميدهد و آبدة اخلاق است و نه به خاطر خود بلكه به خاطر ديگران زندگي ميكند.» به نظر گولن اين يك خواب و خيال نبود، بلكه واقعيتي بودكه عملي شدنش به طور قطع امكان داشت.
استاد گولن كنفرانس نسل طلايي را در اين مناطق ترتيب داد: «ازمير، چوروم، ملاتيا، الازك، اسپارطه، كارابوك، دياربكر و ارضروم.» كنفرانسهاي نسل طلايي بسيار مورد استقبال قرار گرفت. به طور مثال در كنفرانسيكه در ماه مي 1976 در ارضروم در سالون يك سينما ترتيب داد، هزاران نفر شركت كردند، آقاي «دكتور علي بيرم» كه يكي از ترتيب دهندگان اين كنفرانس بود ميگويد: سينما يك صحن بسيار بزرگ داشت، اين صحن پر شده بود. به همان تعداد مردميكه در داخل بودند، در بيرون نيز بودند. گولن در طول اين كنفرانس سه ساعته به احترام مخاطبانش ايستاده بود و هرگز ننشست.
كنفرانسهاي نسل طلايي فاكتور بسيار مهمي شد براي سرعت بخشيدن به كمك و رسيدگي كسبه كاران «اناطوليا» جهت كمك به مؤسسات تعليمي. به طور مثال بعد از كنفرانس نسل طلايي در «اسپارطه» آقاي »محمت كوسه» كه يكي از تاجران بزرگ آنجا بود، يك باغ ده هكتارياش را براي ساختن يك ليليه وقف كرد. اين تعمير امروز در كنار پوهنتون «اسپارطه» به عنوان يك ليسه در حال خدمت است.
قبل از داير شدن كنفرانس ديگر استاد گولن تحت عنوان «قرآن و علوم مدرن» در 8 دسامبر 1976 در ازمير كه استادان پوهنتون هم در بين شنوندگانش بودند، برخي از استادان پوهنتون به نزديكان استاد گولن توصيه كردند كه سالن كوچكي را آماده بسازند. چون امكان داشت استقبال چنداني از كنفرانس به عمل نيايد. اما نتيجه براي آنها حيران كننده بود. چون عدهاي از روستاها سوار بر تراكتور آمده بودند تا كنفرانس استاد گولن را بشنوند. داخل سالن كنفرانس پر شد و مردم در بيرون از طريق لاود اسپيكرها جريان كنفرانس را تعقيب كردند، زيرا گولن تقريباً در حدود ده سال صدها شاگرد تربيت كرده بود و شنوندگان زيادي داشت.
علامه گولن «تئوري تكامل داروين» را كه خلاف فلسفة خلقت در اسلام است و در خصوص موجوديت الله شك و شبهه ايجاد ميكند، در ازمير و انقره در كنفرانسي تحت عنوان «حقيت آفرينش و تكامل» به بررسي گرفت و گويا طرفداران اين تئوري را به مبارزه خواست. موضوع اين كنفرانس استاد بعدها به شكل كتاب درآمد و خوشبختانه به دري نيز ترجمه و چاپ شده است.
گولن از دانشمند انگليسي «جيمز جينز» كه در سال 1929 كتاب «كاينات اسرار آميز» را نوشت و اين كتاب از سوي وزارت معارف وقت ترجمه شده بود، اين سخن را ياد آوريكرد: «انسان دست به كاوشهاي علمي ميزند، فضا را تسخير و به اعماق انسان نفوذ ميكند، اما به دنبال آن چرا به خدا ايمان نميآورد؟ من تعجب ميكنم!»
از سلسله كنفرانسهاي استاد گولن يكي هم كنفرانس «عدالت اجتماعي» بود. اين كنفرانسها را در 1977 در «اسپارطه، بالك اسير، و قهرمن ماراش» برپا كرد. در آن سالها عدالت اجتماعي از موضوعات داغ روز در تركيه بود و در محافل سياسي هم مورد كشمكش قرار ميگرفت.
ویژگی ديگر
استاد فتح الله گولن از نخستين سالهاي جوانياش با افكار و انديشههاي غرب آشنايي پيدا كرد و فراز و فرودهاي آن را از نزديك دنبال مينمود. و در كنار شخصيت ديني و اجتماعياش داراي پايههاي فلسفي و فكري قوي بود. اما آن طور كه قبلاً به عرض رسانديم اين ويژگي روشنفكرانة او تحت الشعاع ديگر فعاليتهاي ديني و اجتماعي اش قرار گرفته بود. وقتي در دهة 90 در مصاحبهها و گذارشهاييكه از سوي رسانههاي مختلف با او انجام گرفت و ديدگاههاي او در بارة موضوعات مهمي چون فرهنگ، سياست، دولت، دموكراسي، عقل و فكر، ديالوگ و مصالحه، اخلاق، صنعت و فلسفه مطرح گرديد تركيه آهسته آهسته توانست معلوماتي در بارة شخصيت روشنفكري او به دست آورد. حال آنكه تا آن زمان به استثناي اطرافيان و نزديكانش، تركيه او را فقط با فعاليتهاي دينياش ميشناخت.
علامه محمد فتح الله گولن از مدارس سنتي و مؤسسههاي قديم نشأت يافته بود نه از مؤسههاي آموزشي مدرن. از اينرو برخي از حلقات با نگاه سكولارشان اين را عجيب ميپنداشتند و حتي يك ريسك و خطر ميشمردند. آنها با تعصب و غرور روشنفكريشان سروكار داشتنِ يك عالم دين را با مسايل فلسفي، فكري، سياسي، اجتماعي و فرهنگي معاصر غير ممكن ميدانستند و قطعاً ميخواستند علم و نظريه پردازيهاي علمي در قبضه و كنترول روشنفكران بماند.
- Created on .