فتح الله گولن، در مصاحبۀ اختصاصی با تلویزیون ZDF آلمان گفت: کودتای نافرجام را اردوغان طرح کرد

پرسش:   آقای گولن، از زمان کودتا بدینسو، عملیات پاکسازی گسترده‌ای علیه هواداران شما جریان دارد. تا کنون بیش از صدهزار کارمند عدلی و قضایی، آموزگار و مأمور دولت از وظیفه اخراج گردید و نزدیک به 20000 نفر زندانی شد. ترکیه به کدام سو می‌رود؟

پاسخ: اینها همه از قبل طرح شده بودند. برای تحقق این پاکسازی به یک سببی نیاز بود. تا این تصفیه‌کاری‌ها بر مبنای آن سبب صورت بگیرد و در نزد جامعۀ جهانی معقول دانسته شود. برای این تصفیه‌کاری، از ارگانهای عدلی و شاید هم از نظامی، لیست‌های افرادی که باید از نهادهای دولتی اخراج شوند، از جانب حکومت ترتیب داده می‌شد. ولی در برابر این تصفیه‌کاری‌ها ایستادگی صورت می‌گرفت. به همین جهت، سناریوی کودتا یک سبب معقول برای این برکناری‌ها قرار گرفت. آغاز برکناری‌ها فردای کودتا، هدف و نیت شان را آشکارا نشان می‌داد. از آنجا که آنها مسایل دنیا را بهتر از من درک می‌کنند، می‌دانند که ترکیه به کدام سو می‌رود. اگر جریانات اخیر را تحلیل و بررسی کنند، خواهند دید که این کودتا یک سناریوی از پیش طرح شده بوده است. از یکسو اظهارات رئیس جمهور اردوغان در روز کودتا که گفته بود «خوب شد که اقدام کودتا صورت گرفت، این کار به نفع ما تمام شد.» و از دیگرسو مسلح ساختن افراد یک سازمان و دستور شلیک کردن به سوی افراد ملکی، همه بیانگر سناریو و جعلی بودن کودتا است. در پاسخ به اینکه «آیا ترکیه به جهت مثبت روان است؟» باید گفت که ترکیه چندین بار اتفاقات ناگوار را تجربه کرد. از جمله کودتای 1960، کودتای 1971، کودتای 1980، کودتای 1997. من جزء کسانی هستم که در زیر پلیتهای همۀ این کودتاها پایمال شدم. ما آنگونه که این حوادث را پشت سر گذاشتیم، به یاری خداوند اتفاقات امروز را نیز پشت سر خواهیم گذاشت.

پرسش:   رئیس جمهور ترکیه شما را متهم به انجام کودتا نموده است. دادستانی ترکیه خواستار دو بار حبس ابد برای شما شده است. آیا این ادعاها واقعیت دارد؟ ایا شما واقعاً در این کودتا نقش داشتید؟

پاسخ:      من 16 سال است به دور از ترکیه در اینجا بسر می برم. اگر در این باره، کدام مکالمات تیلفونی ویا کدام دستور شفاهیِ من در پیوند به انجام کودتا وجود داشته باشد، ثابت بسازند. من با کمال میل خواستۀ آنها را به جا خواهم آورد. این یک طرف مسأله است. نکتۀ دوم این است که من به آنها یک پیشنهاد بسیار معقول نمودم. یک نهاد بین المللی ایجاد گردد و این قضیه را بررسی کند. اگر ادعای آنها برحق ثابت شود، نتیجۀ آن را با دل و جان خواهم پذیرفت. ولی در این باره نه شواهد موثقی ارائه کرده توانستند، و نه به پیشنهاد من پاسخ گفته توانستند. از این جهت، آنچه آنها می‌گویند، ادعایی بیش نیست. اسنادی که آنها تحت نام شواهد کودتا اینجا فرستاده اند، همه اوراق خالی هستند. نهادهای عدلی اینجا، اوراق فرستاده شده را به بررسی گرفتند، اگر چنین چیزی وجود داشته باشد، مطابق آن تصمیم خواهند گرفت. در آلمان نیز قانون و عدالت وجود دارد، در اینجا نیز حاکمیت قانون و عدالت را شاهد بوده ام. پس از کودتای نظامی 1997 در دادگاه نیوجرسی اظهارات خویش را ارائه کردم. در آن زمان نیز نظامیان علیه من اقامۀ دعوا کرده بودند. از  این قضیه نیز برائت یافتم.

 

پرسش: آیا تأثیرات اردوغان را در اینجا در آمریکا نیز احساس می‌کنید؟ آیا از تعقیب آنها و حتی از تهدیدهای شان هراس دارید؟

پاسخ:      من تا امروز شاهد چهار کودتای نظامی بوده ام. و در هرکدام شان پایمال شدم. از همین جهت خودم نمردم ولی ترس را کُشتم. و به یاری خداوند ترس را زیر پاهایم لگدمال کردم. 77 سال دارم، و همانند حضرت مولانا، بی‌صبرانه منتظر هستم تا  هرچه زودتر شب عروس فرارسد و به خداوند توصل جویم. با وسوسۀ نفس چنین چیزی را در درونم حس می‌کنم: اگرچه حکم اعدام را در ترکیه لغو کرده بودند ولی اگر مرا به دار بزنند، پیش از آنکه مرا بکُشند نخست به صورت آنها که حس حیا را از دست داده اند، تُف خواهم کرد و بعد جان به حق خواهم سپرد.

پرسش: آیا قصد دارید به ترکیه بازگردید؟ در صورتی که باز گردید، با کدام شرایط بازخواهید گشت؟

پاسخ:      اینها (امریکا) 16 سال به من آغوش باز کردند. سالها پیش آقای ژیرنوسکی از روسیه مرا به کشور خویش دعوت کردند و ابراز داشتند که اینجا برای شما مکانی امن خواهد بود. به همین صورت، یکی از وزرای کشور مصر نیز مرا به کشور خویش دعوت کرده بود. از مقامات ارجنتاین نیز چنین دعوتی صورت گرفته بود. ولی از آنجا که ملت امریکا با صمیمیت و اخلاص در کشورشان به ما جای دادند و به ما اعتماد نمودند، ترک کردن امریکا بدون مشورۀ آنها، بی‌احترامی بزرگی در قبال این ملت بزرگ محسوب می‌شود.

پرسش:    دولت ترکیه رسماً از دولت امریکا خواسته است تا شما را تحویل بدهد. جیمز جیفر، سفیر پیشین ایالات متحدۀ امریکا در انقره نیز از این طلب پشتیبانی نموده است. اگر روزی دولت امریکا دست از حمایت شما بردارد، چه خواهید کرد؟

پاسخ:      اگر دولت امریکا این طلب آنها را قبول کند، خودم به ترکیه خواهم رفت، برای من اشکالی ندارد. متباقی عمرم را زیر ظلم و ستم آنها سپری خواهم کرد و این‌گونه گناهانم پاک خواهد شد و به حضور خداوند خواهم رفت. ولی از یک چیز اندوهگین خواهم شد، و آن اینکه آنها دنیا و آخرت خود را برباد خواهند کرد، چرا که من دنباله‌روِ مولانا هستم.

پرسش:   مدتهای زیاد متفقِ اردوغان بودید. اگر سخنم بجا باشد، حتی برادر ایمانیِ او بودید. در برابر ارتش لائیک یکجا مبارزه کردید. علت گسستگی بین شما و آنها چرا به وجود آمد؟ و این کین و نفرت از کجا ناشی می‌شود؟ چراکه شما هواداران اردوغان را به «اس اس»های هتلر شباهت می‌دهید. این دگرگونی چگونه پدید آمد؟

پاسخ:     نخیر، چنین چیزی نیست. من هیچگاه با او رابطۀ تنگاتنگی نداشته ام. زمانی که او شهردار بود، باری به ملاقات من آمد، و من به ملاقات او رفتم. به یاد ندارم که یک گیلاس چای برایم تعارف کرده باشد. ملاقات دوم زمانی بود که او می‌خواست حزب جدیدی را تأسیس کند. در منزل بالاییِ ساختمان یک مرکز آموزشی که امروز غصب کردند، اقامت داشتم. برایم گفت که می‌خواهد از نجم‌الدین اربکان جدا شود و حزب جدیدی تأسیس نماید. در این باره از من نظرخواهی کرد. من نظر خود را برایش گفتم. هرگاه کسی ولو که دشمن سرسخت من باشد، از من نظر بخواهد، نظر خود را برایش می‌گویم. به او گفتم که  این کار را به گونه‌ای انجام بده که با اربکان وارد منازعه و جدال نشوی. پیشنهاد دیگرم برایش این بود که در کشوری که کودتاهای نظامی یکی پی دیگری صورت می‌گیرند، زمانی می‌توانید کاری انجام دهید که  با ارتش سازگار باشید. بنده 20 سال پیش گفته بودم: «جمهوریت نظامی برگشت‌ناپذیر است.» رسانه‌های طرفدار اردوغان که امروز علیه ما پروپاگند می‌کنند، بیست سال پیش نیز مرا از بهر این اظهاراتم آماج قرار داده بودند. ملاقات دوم زمانی صورت گرفت که ما به منظور حمایت از «سرای بوسنه» در سطح جهان تورنمنت فوتبال را راه‌اندازی کرده بودیم. او در آن زمان شهردار بود و خانم «تاسو چیللر» صدراعظم ترکیه بود. خانم تانسو چیللر نیز در مراسم راه‌اندازی این تورنمنت اشتراک کرده بودند. اردوغان نیز آمد و در کنار من نشست. در آن هنگام با او یکی دو سخنی بیش نزدم. همۀ دیدارهای ما عبارت از همین است. در اینجا می‌خواهم مطلبی را بیان کنم. زمانی که برای تأسیس حزب جدید جهت نظرخواهی نزد من آمده بود، در اسانسور با دوستانش چنین گفت: «اول باید کار اینها را تمام کرد.» یعنی او از همان زمان تحملِ دیگران و گزینه‌های دیگر را نداشت. این یک سؤتفاهم است که بنده با او روابط دوستانه داشته ام. در اینجا به عنوان حاشیه نکته‌ای را می‌خواهم اشاره کنم: من به دوستان توصیه نمودم تا در همه‌پرسیِ «هیئت عالی سارنوالان و قاضیان» شرکت کنند. از اینکه این مسأله یک گام خوبی در راستای دموکراسی بود، و از آنجا که از حقوق بشر، دموکراسی، اتحادیۀ اروپا سخن گفته می‌شد، به دوستانم توصیه نمودم تا از آنها حمایت کنند. او نیز بی‌آنکه نام مرا ذکر کند، گفت: «از پنسلوانیا تشکر می‌کنم» و نام مرا پنسلوانیا گذاشت. او حتی یک بار نام مرا به زبان نیاورده است. این موارد نشانگر آن است که روابط چندانی میان ما وجود ندارد. من قبلاً مرحوم سلیمان دیمیرل، رئیس جمهور پیشین ترکیه را از بابت تمایل‌شان به دموکراسی، حقوق بشر، اتحادیۀ اروپا، ناتو وغیره تشویق نموده ام. بولنت اجویت، صدراعظم پیشین ترکیه را نیز در این راستا تشویق کرده ام. من پیوسته به هر کسی که به دموکراسی باورمند بوده است، چنین توصیه‌ها  را کرده ام. ما مغلوبِ حسن ظن خود شدیم، و به چیزهایی که گفتند، باور کردیم. ولی من هرگز به کسی رأی نداده ام. به آنها نیز رأی ندادم. ولی در همه‌پرسی «هیئت عالی سارنوالان و قاضیان» حمایت از آنها را، در راستای دموکراسی سودمند دانستم. اگر دوستان آلمانی ما همچو موارد را اتفاق و همدستی نام بگذارند، اتفاقِ ما به همین حد بوده است.

پرسش:   رئیس جمهور ترکیه مکاتب شما را بست، منابع عایداتی شما را مسدود ساخت و هواداران شما را زندانی کرد. حرکت شما در چه وضعیتی قرار دارد؟ پیروان این حرکت در چه وضعیتی هستند؟ آیا از شمارشان کاسته می‌شود؟ آیا حرکت خدمت با خطر انقراض مواجه است؟

پاسخ: ما باورمند هستیم که کارهایی که ما تا کنون انجام داده ایم، مناسب و موافق رضای الهی است. بیانات و سخنرانی‌های من از فراز منبر مسجد و از تریبون کنفرانس‌ها، فقط در حد توصیه بود. من فقط به انسانها توصیه کردم. اختلاف، جهالت، فقر، به جان هم افتادن؛ همه از بیماری‌ها و عوامل کشندۀ عصر کنونی هستند. به باور من، تنها راه مبارزه با این بیماری‌های کشنده، تعلیم و تربیه است. این مشکلات را زمانی می توانیم حل کنیم که مسأله را از عمق به دست گیریم و کار را از جوانان آغاز کنیم. این راه حل‌هایی بود که بنده به انسانها توصیه کردم. من یک درصدِ انسانهایی را که در این راه عزم را جزم کرده اند، نمی شناسم. شاید یک در هزارمِ این انسانها را بشناسم. این انسانها از اینکه به خود باور داشتند که به بشریت سودمند واقع خواهند شد، در 170 کشور کانونهای دوستی و برادری را به شکل مدارس آموزشی، دانشگاه‌ها، مراکز فرهنگی تأسیس نمودند. در هر کشوری که حضور داشتند، با دولتمردان آن کشور تماس دوستانه برقرار نمودند و بدون در نظرداشت رنگ و نژاد، زمینۀ آن را فراهم نمودند تا انسانهای متفاوت همدیگر را به آغوش بکشند. جوامع مختلف، زیبایی همچو فعالیت ها را درک نمودند و در قبال آنها بیشتر علاقمند شدند. این قافلۀ خدمت تا هرجا که خداوند بخواهد، ادامه خواهد یافت. این کار به دست ما نیست. ما مکافات نیت خود را و خشنودی خداوند را می‌طلبیم و دیگر توقعی نداریم. ما می‌خواهیم انسانها همدیگر را به آغوش بگیرند و به همدیگر حرمت بگذارند. اختلافات و تفاوت‌ها را باید از بین برد. تاریخِ انقلابات اجتماعی در اروپا، یکی از نمونه‌های بدِ این مسأله است. کپیتالیست‌ها و کمونیست‌ها به جان هم افتیده بودند. از دیگرسو، جهالت عامل مهمِ سرنگونی انسانها است، و آن را ریشه‌کن باید ساخت. اختلاف و چندپارچگی نیز دشمن کشندۀ انسانها است، کاری که او و هوادارانش در ترکیه انجام داد. آنها اختلاف را بین انسانها دامن زدند و ملت را پارچه پارچه کردند. ما این کار را تا جایی که خداوند مراد کند، ادامه خواهیم داد. ما این وظیفه را با حس مسئولیت‌پذیری و بر مبنای احترام ما به انسانیت انجام می‌دهیم. ما این فعالیت ها را تا زمانی که شرایط مساعد باشد، به پیش خواهیم برد. من هیچگاه مأیوس و ناامید نشده ام. ما شاهدِ چندین کودتای نظامی بودیم، نظامیان نیز مدارس آموزشی ما را آماج قرار دادند. خداوند به آنان فرصت نداد. از اینکه آنها دروازه‌های حقوق را بستند، وکلای مدافع را به زندان افگندند، تبعید نمودند، و صدای رسانه‌ها را خاموش ساختند، همه یکصدا شدند. آنان خود را حاکم ترکیه می‌دانند، ولی این وضعیت ادامه نخواهد یافت. ملت آلمان این واقعیت را می‌داند، چرا که در گذشتۀ نزدیک رژیم استبدادی را تجربه کردند. روسها نیز شاهد چنین دوره ای شدند. در برخی کشورهای شرق میانه نیز چنین «تیرانیزمی» حاکم است. ولی اینها همه زودگذر هستند. یک ضرب‌المثل ترکی چنین می‌گوید: «کسی که با ظلم آباد شده است، فرجامش برباد خواهد بود. اگر ظالم ظلم دارد، مظلوم خداوند را دارد. امروز ظلم و ستم کردن به مردم آسان است، ولی فردا دیوان الهی است.»

پرسش:   یعنی وضعیت حرکت گولن آنقدر هم بد نیست، با خطر انقراض مواجه نیست، هوادارانش رو به کاهش نیست و وضعیت مالی‌اش هم بد نیست؟

پاسخ:      توجه عمومیِ انسانها، عامل مهمی به شمار می‌رود. هیچکسی نمی‌تواند با توجه انسانها و با توجه خداوند کنار بیاید. تا کنون در 170 کشور علیه مکاتب پروپاگند منفی نمودند، ولی در هیچ جا مورد قبول واقع نشدند. تنها در سومالی، یک مکتب تغییر مکان نمود. به منظور مسدود ساختن این مکاتب میلیونها دالر پول خرج کردند ولی به هدف شان دست نیافتند. حتی در اینجا در امریکا اجازۀ تأسیس 14 باب مکتب (charter School) را دادند. ملت امریکا از 20 سال بدینسول افکار عمومی این حرکت را پیگیری و بازرسی می‌کنند، و تا کنون هیچ عمل ناراحت کننده‌ای را شاهد نشده اند. اگر عمل ناروایی را شاهد می‌شدند، خودشان تدابیر اتخاذ می‌کردند. پروپاگندهای منفی آنها در نقاط مختلف دنیا باعث مغشوش شدن اذهان شد، ولی اینها هیچگاه موفق به بستن مکاتب نشدند. از همین جهت، هیچ سببی برای یأس و نومیدی وجود ندارد. شاعر ملّی ما چنین گفته است: «یأس چنان باتلاقی است که هرگاه در آن بیفتی، غرق می‌شوی. اگر به عزم و اراده ات چنگ بزنی، از این باتلاق نجات خواهی یافت. انسانها فقط با امید می‌توانند زندگی کنند. افراد مأیوس و ناامید اراده و وجدان خود را اسیر خواهند ساخت.»

پرسش:   می‌خواهم از حرکت گولن بحث کنم. این حرکت خود را یک حرکت آموزشیِ پاسیفیست معرفی می‌کند و هدفش این است تا مسلمانان برگزیده‌ای را پرورش دهد. منتقدین، این حرکت را به نفوذ کردن در نهادهای جامعه متهم می‌کنتد و ادعا می‌کنند که این پیروان این حرکت به نهادهای نظامی و عدلی رخنه کرده اند. و به عنوان ثبوت، نوار ویدیویی را که در سال 1999 ثبت شده است، نشان می‌دهند. شما در این نوار ویدیویی هواداران تان را تشویق نموده اید تا به نهادهای دولتی نفوذ کنند و روزی قدرت را به دست بگیرند. آیا شما گرگی در لباس گوسفند هستید؟

پاسخ:      اینها ادعای نظامیان و ادعایِ کسانی است که پیوسته در برابر افراد با ایمان جبهه گرفتند. کسانی هم که امروزه فعالیت‌های تعلیمی را در چهار گوشۀ دنیا به پیش می‌برند، ملت ترک و مردمان اناطولیا هستند. این ادعایی است که یک اقلیت کوچک بدان باورمند است. ولی باید گفت که کار کردن انسانها در نهادهای کلیدی و حیاتی میهنِ خود، به معنای رخنه کردن نیست. تعبیر رخنه کردن زمانی بکار برده می‌شود که شخص بیگانه‌ای در قلمرو شما نفوذ کند. مثلاً، در زمان عثمانی‌ها، سلاوها و برخی افراد بیگانه به دستور «سزار» با عناوین مختلف در دستگاه دولت عالی عثمانی رخنه کرده بودند. اجرای وظیفه کردن یک شخص ویا یک شهروند آلمانی در نهادهای امنیتی ویا عدلی کشور خودش، به معنای رخنه کردن آن شخص در دستگاه های دولت نیست. ممکن است در نوار ثبت شده، کار کردن در نهادهای حیاتی تشویق صورت گرفته است. آن روزها، به نظامیان نیز چنین گفته بودم. اصل مسأله این است که دولتمردان فعلی ترکیه می‌خواهند همه چیز زیر تسلط خودشان باشد. حرکت خدمت در 170 کشور مدارس آموزشی تأسیس نموده است. او می‌خواست به وسیلۀ این نهادهای تعلیمی خود را امیرالمؤمنینِ جهان اسلام معرفی کند. علت خصومت دهشت‌انگیزِ او این است که او نتوانست مدارس آموزشی را وسیلۀ این هدف خود قرار دهد. اگر این نیروی بالقوه در جهت این هدفش بکار برده می‌شد، این همه غوغا و دشمنی را برپا نمی‌کرد. او در بارۀ این مکاتب چنین نظری دارد: «وقتی این مکاتب تحت حاکمیت من نباشد، اگر شمارشان نه 170، بلکه 340 هم باشد، برای من هیچ اهمیتی ندارد. اگر این حرکت در خدمت «طیّبیسم» ویا «اردوغانیسم» نباشد، سرنگون شود. اگر جنبش خدمت انسانها را به بهشت هم ببرد، سرنگون شود.» از آنجا که در ترکیه هرگونه صدای مخالف ساکت ساخته شده است، و از هر رسانه فقط صدای اردوغان بلند می شود، این امر متأسفانه باعث فریب توده های مردم شده است. کسانی که بر اوضاع سیاسی سالهای 1940-1945 آلمان تسلط کامل دارند، این مسأله را به خوبی می‌دانند.

پرسش:   آیا حرکت شما بسیار قدرتمند شد که اردوغان از قدرتمندی این حرکت ناراحت گردید و به بهانۀ کودتا به سرکوب حرکت شما برخاست؟

پاسخ:      کسانی که با «زهرِ قدرت» مسموم شده اند، ممکن است همزمان گرفتار بیماری پارانوئید نیز گردند. روانشناس‌ها و روان‌پزشک‌ها این مسأله را بهتر می‌دانند. همچو اشخاص از هر فعالیت و از هر حرکت ناراحت می‌شوند. مثلاً، در چهارگوشۀ دنیا نمایندگان خود را می فرستند و برای قبولاندن سفسطۀ دروغینِ ترور به ملت‌های جهان، هرچه از دست شان بیاید، انجام می‌دهند. شما از من پرسیدید که آیا ترس و هراس دارید؟ من از کسی ترس ندارم، من فقط از الله می‌ترسم. از بی‌حرمتی در قبال ملت می‌ترسم. او دیروز در مخروبه‌ها زندگی می‌کرد، بعدها صاحب  قصرها و ویلاها شد. فیلوها و کشتی‌ها دارد و در کشورهای مختلف میلیاردها دالر هزینه کرده است. او خود را امیرالمؤمنین می‌دانست و خود را مسلمان سالم معرفی می‌کرد. وقتی در 17 و 25 دسامبر 2013 فسادها و عیب‌های شان برملا شد، او تصور می‌کرد این افشاگری ها را ما برملا ساخته ایم. از همین رو علیه ما دشمنی را آغاز کردند. بعدش به هدف زندانی کردن انسانها بدون پرس و جو، سناریوی جعلیِ کودتا را به راه انداختند. اینها همه ناشی از گرفتار شدن او به بیماری پارانوئید است. کسانی که او را از نزدیک می‌شناسند، می دانند که او دیوارها را مشت و لگد می‌زند. آنها در درد و رنج بیشتری بسر می‌برند. آن گونه قرآن کریم می‌فرماید « ان تکونوا تألمون فانهم یألمون» (اگر شما درد و رنج می‌کشید آنها نیز بیشتر از شما درد و رنج می‌کشند).

پرسش:   می‌خواهم یک بار دیگر از انتقادهای صورت گرفته علیه شما سوال کنم. از بیرون چنین به نظر می‌رسد که شما مدفاعِ لیبرالِ «اسلامِ میستیک» هستید. نهاد پاسدار قانونِ اساسیِ Baden- Württemberg گفته است که آنها در حرکت شما موجودیت ملی‌گراییِ ترکیِ دارای ابعاد اسلامی را تثبیت کرده اند. ادعا می‌شود که شما گفته اید: «کسی که از اسلام خارج می‌شود، سزاوار مرگ است.» این اظهارات با میستیسیزمِ معصومانه ربطی ندارد. حرکت شما دارای کدام باور اسلامی است؟ چه هدفی را دنبال می‌کند؟

پاسخ: من به یاد ندارم که چنین حرفی زده باشم. این بیاناتی است که جملات پس و پیش اش قطع شده و از محتوای کل، دور ساخته شده است. این‌گونه دست‌کاری‌ها پیوسته صورت می‌گیرد. امروز نیز رسانه‌های طرفدار اردوغان عین کار را می‌کنند. مثلاً، من گفته ام «بعضی ها همانند برگهای درخت تارومار خواهند شد». آنها از این جملۀ من چنین معنایی را استخراج می‌کنند: «از این پس افگنده‌ها بم ایجاد خواهند کرد، بم اتم خواهند ساخت و با آن انسانها را به کام مرگ خواهند فرستاد.» از جبّه‌ای که می‌پوشم، از نزد خود معناهای متفاوتی می‌سازند و می‌گویند: «رنگ جبّه اش همانند رنگ لباس نظامیان است و با این جبّه به نظامیان پیام فرستاد تا کودتا را راه‌اندازی کنند.» حال آنکه من هر جبّه ای به هر رنگی که بیابم، می‌پوشم». اینها همه به منظور منحرف و گمراه ساختن افکار انسانها است. کتابهای بنده در تمامی کشورهای اسلامی ترجمه شده است. از میان این کتابها، آثاری هستند که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شوند. مثلا، کتاب «در محور ارشاد»، کتاب «نور جاویدان». دیروز اینجا شخصی به نام انور از کشور هندوستان آمده بود. او برایم گفت: «من کمونیست، مارکسیست بودم، کتاب «نور جاویدان» را خواندم و مسلمان شدم. در نقاط مختلف دنیا، انسانها مسابقۀ مطالعۀ این کتابها را راه‌اندازی می‌کنند. اگر در این کتابها مسایل جنجال‌برانگیز وجود می‌داشت، آنها از آن به نفع خود استفاده می‌کردند و در رسانه‌ها بازتاب می‌دادند. از 50 سال بدینسو، بیش از 70 جلد کتاب بنده به نشر رسیده است. همۀ این کتابها را ورق بزنند و زیر و رو کنند. با دید کلی و هرمی به آنها نظر کنند و مطابق آن ارزیابی نمایند. کار اینها به کار ناپلیون شباهت دارد که گفته بود: «به من کسی را که می‌خواهم بکشم ویا اعدامش کنم، یک جمله اش را بیاورید، از میان آن کلمه ای را می‌یابم که بهانه‌ای برای اعدامش شود.»

پرسش:   در آلمان بیش از 300 انجمن و مدارس آموزشی گولن وجود دارد. کسانی که راه شان را از این انجمن‌ها و مدارس جدا کرده اند، از موجودیت ساختارهای شبیهِ طریقت و ساینتولوژی در این نهادها سخن می‌گویند. آنها ادعا می‌کنند که در خانه‌های نور و خوابگاه‌ها قوانین سخت اسلام تطبیق می‌گردد. آنها می‌گویند انسانها در این اماکن شستشوی مغزی می‌شوند. آیا این ادعاها واقعیت دارد؟

پاسخ:      مسأله، مسألۀ شستشوی مغزی نیست. کسانی که علاقمند هستند، می‌توانند قواعد اسلام را رعایت کنند. من گفته ام، حجاب از فروعات اسلام است و شامل اصول اسلام نمی‌شود. کسی که حجاب را رعایت نمی‌کند، کافر نمی‌شود. کسی که امروز در رأس ترکیه قرار دارد، این مسأله را پیوسته به زبان آورد. در همایش‌ها، از آن استفادۀ ابزاری کرد. یکی از اساساتِ بنیادین این است که به باورها و نظرهای دیگران باید احترام گذاشت. در اینجا به نکته ای می‌خواهم اشاره کنم. برخی‌ها این نهادها را با نام گولن پیوند می‌دهند، این نهادها هیچ ربطی با گولن ندارند. من فقط بر فراز منبر مساجد، در کنفرانسها و در مجلات چاپی نظرات و اندیشه‌های خود را بیان می‌کردم. شماری از انسانها، آرا و اندیشه‌های مرا که در عرصۀ علم، اتحاد، اتفاق، دوستی و همزیستی انسانها، مبارزه علیه فقر سودمند دانستند و به این پی بردند که راه حلِ همه چیز در علم و دانش نهفته است، دست به کار شدند و فعالیت‌هایی را به راه انداختند. تعبیری بنام «گولنیزم» وجود ندارد. من، تصاحب و از آنِ خود دانستنِ سعی و تلاش انسانها را شرک قلمداد می‌کنم. من خود را نمی‌پسندم، به تعبیر علامه بدیع‌الزمان، من کسانی که مرا می‌پسندند را نیز نمی‌پسندم. کسانی که این همه موفقیت‌ها را به من نسبت می‌دهند را برای خود دشنام تلقی می‌کنم. آری، اینها ربطی با من ندارند. این پیروزی‌ها از آنِ کسانی است که توصیه‌های بنده را جدی گرفتند و در راستای ارزش‌های انسانی سعی و تلاش به خرج دادند. نه فعالیت‌های انجام یافته در آلمان، نه در امریکا و نه در انگلستان، هیچکدام ربطی به من ندارند. من شاید یک در هزارم این انسانها را بشناسم.

پرسش:   به ما اماکن خاص و محل بودوباش خود را نشان دادید. از بابت این، از شما سپاسگزارم. در اینجا یک زندگی ساده و متواضعانه دارید. ولی گفته می‌شود در کنار این، یک امپراطوری میلیارد دالری نیز دارید. شما چندین شفاخانه، نهادهای رسانه‌ای و بانکها دارید. ولی حرکت شما آدرس مشخصی ندارد. آدرس مشخصی بنام گولن وجود ندارد. به نام گولن صندوق پستی، عضویت و اساسنامه‌ای وجود ندارد. چرا معلومات مالی آشکارا اظهار نمی‌شود؟

پاسخ:      من گمان نمی‌کنم چنین چیزی حقیقت داشته باشد. هر شهروند امریکایی هر وقتی که بخواهد، می‌تواند اینجا را تفتیش و بررسی کند حتی محل بودوباش مرا بررسی کند. می‌توانید کتابها و یادداشت‌های مرا تفتیش و بررسی کنید. مقالات مرا که در مجلات نشر شده اند را می‌توانید بررسی کنید. زمانی که یک شخص به اینجا سر زده بود، هنگام بیرون شدن از اینجا، از بابت شفافیت اظهار ممنونیت کرده بود. در هر کشوری نهادهای مالی و حقوقی و ارگانهای امنیتی وجود دارد. آنها می‌توانند مؤسسه‌های خدمت را تفتیش و بررسی کنند. اگر در این مؤسسه‌ها عیب و کاستی وجود داشته باشد، لغو کنند و مسدود بسازند. من در این باره هیچگاه اندوهگین نخواهم شد. من با کسانی که شناخت دارم، به آنها پیوسته توصیه نموده ام تا از حق و حقیقت دور نشوند. به ایشان گفته ام: در هر کشوری که بسر ببرید، شفاف باشید. همانند فردی از افراد آن جامعه عمل کنید، منافع آن کشور را در نظر بگیرید. اگر در این زمینه کدام کوتاهی وجود داشته باشد، ویا کسی در همچو مسایل در پی حیله و فریب باشد، آن را به ساده‌لوحی آنها نسبت می‌دهم.

پرسش:   آقای گولن، در دنیا میلیونها هوادار دارید، در ترکیه همچنان. آیا قصد دارید به ترکیه بازگردید؟ اگر بلی، بازگشت شما در چه شرایطی ممکن خواهد بود؟

پاسخ:      هرکس وطن خود را دوست دارد. شما نیز شاید عاشق وطن خود باشید. وقتی نام میهنم را می‌شنوم، حس عجیبی برایم دست می‌دهد. ولی برای آنکه به رفاه و آرامش وطنم صدمه وارد نشود، آمدم و اینجا اقامت گزیدم. امریکایی‌ها هم ممانعت نکردند. در اینجا در چارچوب نکته می‌خواهم بگویم که: زمانی به ترکیه برخواهم گشت که تأثیر «تیرانیزم» از هم بپاشد.

پرسش: آقای گولن، از لحاظ ترکیه، چه کسی از همیت بیشتری برخوردار است؟ فتح الله گولن؟ یا رجب طیب اردوغان؟

پاسخ:      نمی‌توان گفت که من از اهمیت زیادی برخوردار هستم. من به این باور هستم که به درد هیچ چیزی نمی‌خورم. اگر برخی دوستان من، مرا از بهر توصیه‌هایم شخص بزرگی قلمداد کنند و پیشرفت‌ها را به من نسبت دهند، در اجتهادشان خطا کرده اند و اشتباه فکر می‌کنند. ان شاء الله خداوند مغفرت خواهد کرد. پیشینیان و دولتمردان پیشین، در زمینۀ پیوستن به اتحادیۀ اروپا، حقوق بشر، ارزش‌های جهانشمولِ انسانی، ترکیه را به جایگاه مشخصی رسانده بودند. ولی از آنجا که اردوغان همۀ این ارزشها را با خاک یکسان کرد و ترکیه را با انبوهی از مشکلات مواجه ساخت و ترکیه را از آسیای میانه و شرق میانه کاملاً قطع کرد، و از پیوستن به اتحادیۀ اروپا دور ساخت، برای ترکیه به حالت شخص مُضری درآمده است. من چاره‌ای نمی‌بینم جز اینکه او را به خداوند واگذار کنم. بنابر بیانِ دکتور اقبال لاهوری، به تلعین و بددعا آمین نگفته ام. ولی او را به خداوند واگذار می‌کنم.

پرسش:   آیا به رئیس جمهور اردوغان پیامی دارید؟

پاسخ:      من به او پیامی ندارم. خداوند هدایتش کند و از راه غلط نجاتش بدهد. 

Pin It
  • Created on .
Copyright © 1403 صفحه انترنیتی فتح الله گولن. کلیه حقوق وب سایت محفوظ می باشد.
fgulen.com وب سایت رسمی فتح الله گولن است