سالهاي پرمشقت طلبگي
در سالهاي 1950 زندگي در مدرسه به معناي زندگي مشقت بار بود. در ارضروميكه در زمستانهايش امكانات گرم كردن به مشكل پيدا ميشد، گولن با آب سرد غسل ميكرد و براي اينكه پاهايش روي سنگ سرد يخ نبندد يك پايش را روي سنگ ميگذاشت و پاي ديگرش را بالا ميكرد. چون امكانات رفتن به حمامهاي «كرك چشمة» ارضروم را نداشت، طلاب فقير فقط با پولي كه ثروتمندان ميدادند ميتوانستند حمام بروند.
استاد گولن گاهي توان خريد نان را هم نداشت و روزها گرسنه بسر ميبرد. گاهي كتابهاي درسياش را هم خريده نميتوانست. او ميگويد: «به خاطر نداشتن پول كافي بارها نتوانستم كتاب درسيام را تهيه كنم، اكثراً ميكوشيدم در وسط حلقة درس بنشينم. تا وقتيكه نوبت من ميرسيد از كتاب دوست پهلويام درسم را حفظ ميكردم.»
طلاب مدارس به خصوص در ماههاي رمضان در قريههاي اطراف ميگشتند و وعظ ميكردند. گولن نيز با تشويق پدرش در سال 1957 به «اماسيا، سيواس، توكات و ارزنجان» رفت. مفتي (رييس مساجد) بعضي از اين مناطق از سخنراني گولن در مساجد به دليل كم بودن عمر او چندان اظهار رضايت نميكردند و گاهي هم اجازه ميدادند.
گولن در سالهاي 1956-1957 در ارضروم از استادي به نام «راسم بابا» درس تصوف گرفت. او در سال 1958 بار ديگر به بيرون از ارضروم رفت. آقاي «رامز» غير از فتح الله گولن پنج پسر ديگر داشت كه آنها در ارضروم مطبعهاي ساختند.
وقتي فتح الله گولن تصميم گرفت براي مدت طولاني ارضروم را ترك كند 20 ساله بود. گولن در اواخر 1958 به «ادرنه» آمد. او ميخواست به جاهاي دورتري برود كه به خواست مادرش رهسپار «ادرنه» شد. چون يكي از خويشاوندانش به نام «حسين توپ» در آنجا امامت ميكرد.
شهر «ادرنه» 80 سال پايتخت دولت عثماني بود. در آن سالها حافظان قرآن كريم كه از استانبول به مناطق «تراكيا» ميآمدند در ماههاي رمضان جهت امامت و ختم به مساجد فرستاده ميشدند، گولن پس از رسيدن به «ادرنه» نزد مفتي (رييس مساجد) آنجا امتحاني را سپري كرد. مفتي يك كتاب فقه را كه در پيش رويش بود تصادفاً باز كرد و گولن بدون كدام اشتباهي شروع به خواندن آن نمود. مفتي كه خوشش آمده بود او را در مركز شهر نگهداشت و طي مكتوبي او را در مسجدي به نام «آك مسجد» در ادرنه توظيف نمود.
گولن در آغاز 1959 به انقره رفت و شامل امتحان واعظي (خطيب مسجد) شد. پس از كامياب شدن در اين امتحان ورقة عرضي به ادارة شئون اسلامي سپرد وخواست تا به صفت مفتي در «ادرنه» مقرر شود. اما سن و سالش نه با واعظي مطابقت داشت و نه با مفتي شدن. زيرا در تذكره متولد 1942 بود و سن 18 سالگي را كه براي مأموريت دولت لازم بود، تكميل نميساخت. در آن سال كمسيوني تحت رياست مفتي ادرنه از او امتحان امامت گرفت. پس از كامياب شدن در امتحان دوسيهاش به رياست شئون اسلامي فرستاده شد. گولن بحيث امام در مسجد «اوچ شرفه لي» كه از طرف سلطان مراد ساخته شده بود، مقرر گرديد اما بازهم به خاطر مشكل سني، دوسيهاش مسترد شد و بر علاوه، مكلفيت عسكري را هم انجام نداده بود.
با كمك يكي از مسئولين سارنوالي «ادرنه» تاريخ تولد گولن كه 1942 نوشته شده بود طبق فيصلة محكمه 1941 ساخته شد و بدينطريق عمرش يك سال بزرگتر شد و به عنوان نايب امام در مسجد «اوچ شرفه لي» به وظيفه آغاز كرد و اين مصادف بود با سال 1959. وقتي به كار آغاز كرد معاشش 200 ليره بود. 30 ليرة آن به عنوان ماليات گرفته ميشد و بالاخره 170 ليره به دست او ميرسيد.
استاد گولن موضوع سخنرانيهايش را در اين مسجد پيش از پيش در دخولي مسجد روي يك لوحه مينوشت و نماز گزاران از قبل ميدانستند كه كدام موضوع را خواهند شنيد. طرز زندگي اين امام تازه و جوان نيز خارق العاده بود. او در تاق يكي از پنجرههاي مسجد كه عرضش دو متر و طولش 1.5 متر بود اقامت ميكرد و شبها را در آنجا سپري مينمود. يك نجار از اهالي «ادرنه» براي اينكه استاد كم از كم روي سنگ نخوابد، تختهاي بر آن فرش كرد و يك الماري كتاب براي او ساخت. سرماي «ادرنه» گاهي به منفي 15-20 درجه ميرسيد و گولن در كنار پنجرة مسجد «اوچ شرفه لي» خود را در كمپل ميپيچاند و استراحت ميكرد. بر علاوه، كارهاي علمياش را از طرف شب در روشني شمع به پيش ميبرد. همة دارائي او بجز كتابهايش عبارت بود از دو كمپل، دوقاب، يك قاشق غذا خوري، يك گيلاس و لباسهايش.
- Created on .