كركتر و مزاج استاد
يكي از مهمترين ويژگيهاي استاد فتح الله گولن، تواضع اوست. اين تواضع كه ميتوانيم آن را هم نتيجۀ ساختار و هم نتيجۀ اكتسابي ايشان بدانيم، يكي از بارزترين اوصاف شخصيت اوست. او از سوداهاي دنيوي و شوق رهبري و پيشوايي فرسنگها دور است و اين «وصف درويشانه» در شخصيت او به شكلِ خود را فراموش كردن ويا به تعبيري كه زياد استفاده ميكند «خود را صفر كردن» تبارز ميكند.
استاد فتح الله گولن پيوسته تذكر ميدهد كه: اگر شما اين دنيا را زير و رو كرده و به جاي آن يك دنياي جنت مانند را نصب كرديد، بايد اين آمادگي را داشته باشيد كه خود را كنار كشيده و در زير درختي بنشينيد و بگوييد «من اين كارها را انجام ندادهام» و همۀ آنچه را كه به نام انسانيت انجام دادهايد در گوشهاي مانده و بگوييد كه اين كارها به ياري الله و همت انسانهاي خوب به سر رسيده است. استاد فتح الله گولن كه ميگويد: «من هيچگاهي خود را شايستۀ هيچگونه اعتباری نديدهام و فكري جز خدمت مخلصانه برای انسانها نداشتهام» به ارادتمندانش اجازۀ بوسيدن دستش را نميدهد، و از احترامي كه به او نشان داده ميشود، سخت اظهار ناراحتي ميكند و از مردم ميخواهد تا در پيش او طبيعي باشند و به شكل عادي رفتار كنند. از تصنع و رفتارهاي ساختگي و به زبان آوردن آنچه در دل نيست، نفرت دارد. و از رفتارهاي سنگين و سنجيده شده، زمانی خوشحال ميشود كه به حالت طبيعي انسان در آمده باشد. و از جانب دیگر از سخنان و رفتارهاي درشت و به ظاهر خشن اما مخلصانه آزرده نميشود. و از نسبت داده شدن خدمت و موفقيتي به او و تعريف و توصيف شدن، سخت ناراحت ميشود و هميشه ترجيح ميدهد تا پيروِ وفادار سلف صالح خود باشد.
هرگاه خدماتي كه با تشويق ايشان انجام گرفته است به او نسبت داده شود فوراً عكس العمل نشان ميدهد و ميگويد: «اين كار بياحترامي بزرگي در برابر خالق است و حق افرادي را كه در ارائه آن خدمات زحمت كشيدهاند، تلف ميكند و اهانت بر وظيفه است.» و اما احسان و خوبيهايش را بر ديگران نه تنها يك خوبي نميداند بلكه هم اين خوبيها و هم بديها و جفاهايي را كه ديگران در حقش روا داشتهاند مانند پاك كردن يك دوسيه از حافظۀ كمپيوتر، به شكل ارادي از حافظهاش پاك ميكند و اجازه نميدهد كه در حضور او از کسی بدگویی شود و پيوسته تذكر ميدهد و ميگويد: «ميخواهم در حالي به سراي آخرت رهسپار شوم كه به ويژه در حق اهل ايمان هيچ حسّ منفي در دلم نباشد.» و خاطر نشان ميكند كه به جاي مقامهاي دنيوي، ميبايست خشنودي الله در نظر گرفته شود و تأكيد ميكند كه شایسته نیست خدمت به دين و وطن ابزاري براي هيچگونه درآمد و منفعت مادي و معنوي قرار داده شود و ميافزاید: «در برابر اين خدمتها حتي نبايد توقع جنت و ولايت را داشت. هيچ كسي پيش من به خاطر افكار و آرزوهاي ديگر حتي به فكر رسيدن به جايگاه عبدالقادر گيلاني هم نیايد.» اگر در اطرافيانش اندكي تمايل به دنيا، مقام، شأن و شهرت را مشاهده و احساس كند عميقاً آزرده ميشود و دلش ميشكند و بعضاً عكس العمل نشان ميدهد.
- Created on .