جوشن
پرسش: مسلمانان دیدگاههای متفاوتی در بارۀ جوشن دارند. در حالی که بعضیها آن را تاج سر خود میسازند، عدهای کاملاً بی اعتنایند و حتی خبری از آن ندارند. پس لطفاً در بارۀ جوشن ما را راهنمایی فرمایید!
دیدگاهها و نظرات گوناگونی در بارۀ جوشن مطرح شده است. اما ملاحظات ما در بارۀ جوشن کمی متفاوت است. ازاینرو میخواهیم بیشتر دیدگاههای خودمان را در این زمینه به عرض برسانیم، تا دیدگاههای دیگران:
- جوشن دعایی است مخلصانه و از هر جمله و کلمۀ آن اخلاص و صمیمیت میبارد. پس نسبت جوشن به هرکه داده شود، هیچ تأثیری بر این ویژگیاش نخواهد داشت. مبادا کسی گمان کند که ما میخواهیم بگوییم: «این سخن چه به پیامبر منسوب باشد و یا به دیگری هیچ فرقی نمیکند.» نخیر! بلکه منظور ما این است که، کمترین پایۀ جوشن دعا بودنِ آن است. اگر بالفرض هیچ ویژگی دیگری نداشته باشد همین خاصّۀ آن کافی است تا به آن قدر و قیمت دهد. حال آنکه جوشن ویژگیهای متعدد دیگری نیز دارد که در بندهای آتی به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد. بنابراین انتقاد از جوشن صرف به دلیل شایبة موجود در سند آن، اقدامِ چندان معقولی نخواهد بود.
- سخن پیامبر اکرم برتر از سخنان همۀ بشریت است. کسانی که در شناخت سخنان او مهارت کسب کردهاند، به وضاحت درمییابند که این دعا سرتاپا تعبیری پیامبرانه دارد. ازاینرو استفاده از تعابیر او در دعا، هم مهم است و هم به اجابت نزدیکتر. اما این مسئلۀ ترجیحی است، ورنه انسان میتواند دعاهای خارج از نماز را به هر زبانی که دوست دارد، بخواند و این هیچ تأثیری به اصل دعا نخواهد داشت، زیرا پروردگار سبحان همۀ زبانها را میداند و در اجابت دعا، صمیمی و ازتهدل بودن آن را اساس قرار میدهد. مگر اختلاف زبانها و رنگها از آیات و نشانههای قدرت نیست؟
- منابع سنّی جایی به جوشن ندادهاند، فقط در مستدرک حاکم میتوانیم عباراتی از جوشن را ببینیم. اما من تا کنون در هیچ یک از کتب دیگر ندیدهام که عبارتها و تعبیرهای جوشن نقل شده باشد. اما این چیزی جز موضعگیری مشترک با استناد به خصوصیت سند نیست و نمیتواند تأثیر منفی بر ارزش جوشن داشته باشد. احادیث بسیاری وجود دارند که ضمن آنکه در بخاری و مسلم روایت شده اند، با تفاوت اندک و گاه به یکسان در کتابِ الکافیِ کلینی نیز نقل شده است. با وصف اینکه عالمان اهل سنّت حتی یک حدیث از کلینی نقل نکرده اند. حال آنکه احادیث نقل شده در الکافی از آنجا که در بخاری و مسلم نیز نقل شده است، از جهت لفظ و سند، دارای جرح نمیباشد. ولی احادیثِ موجود در الکافی را بیشتر امامان شیعه نقل کرده اند و از همین جهت عالمان سنّی این احادیث را به دیدۀ شک نگریسته اند.
جوشن نیز به سرنوشت یکسانی دچار شده است. اگر جوشن به وسیلۀ امامان شیعه نقل نشده بود، به گمان من همۀ اهل سنت آن را می پذیرفتند و تاجِ سر خود قرار می دادند. ولی جوشن به علت اینکه از جهت سند دچار چنین کمبختی شده است، تودۀ عظیمی از اهل سنت از فیض و برکت آن محروم مانده اند. ما فعلاً توان جلوگیریِ این کمبختی را نداریم. برطرف نمودنِ این تصور که طیِ چندین قرن شکل گرفته است، کار دشواریست.
- گاه ممکن است معیارهای احادیث، معیار نباشد. اتفاقاتِ زیادی وجود دارد که نشان میدهد اهل الله از راهِ کشف با پیامبر رابطه برقرار نموده و صحت و سقم حدیث را از ایشان جویا شده اند. امام ربّانیw گفته است:
من وقتی روایتِ ابن مسعود در بابِ اینکه سورههای معوذتین شامل قرآن نمیشوند را دیدم، از آن پس از تلاوت این سورهها در نمازهای فرض اجتناب کردم. ولی زمانی که در بارۀ صحتِ این سوره ها از پیامبر هشدار دریافت کردم، آنگاه آغاز به تلاوت این سورهها در نمازهای فرض کردم.
هرچند برخیها دعای قنوت را شاملِ قرآن نمیدانند، ولی ما میتوانیم آن را دلیلی برای موارد بالا قلمداد کنیم. بازهم مثالی از امام ربّانی:
من در برخی موارد از امام شافعی پیروی میکردم، ولی به من گفته شد که امام ابوحنیفه مسلک نبوت را تمثیل میکند. و من از آن پس به امام اعظم اقتدا نمودم.
این حالات نیز مقتضیِ معیارهای مشخصی اند. ورنه هرکس وارد ادعا میشود که از راه کشف به مطالبی دست یافته است و از اینرو همه جا را کشفهای ساختگی فرا خواهد گرفت. ولی شخصیتهای بزرگ را نمیتوان در این ردیف برشمرد. اگر این بزرگمردان بگویند «از راه کشف به این حقیقت دست یافتیم!»، پس این واقعیت دارد و گفتههای شان درست است. ولی همچو بیانات را نمیتوان با معیارهای حدیث تحلیل و بررسی کرد. از همین جهت محدّثین به همچو بیانات توجه نکرده اند. ولی توجه نکردن محدثین به معنای نادرست بودنِ همچو اظهارات نیست.
همۀ این موارد برای جوشن نیز صدق میکند. از همین رو ما با قاطعیت میگوییم که جوشن به اعتبار معنا از طریق وحی ویا الهام به پیامبر r رسیده است. بعدها کسی از جمع اولیاءالله جوشن را از راهِ کشف از پیامبر r نقل کرده و به دست ما رسیده است.
باید گفت که علامۀ بزرگی چون امام غزالی w و ولی بزرگی چون ضیاءالدین گموشخانَوی w و صاحبدلی چون بدیعالزمان سعيد نورسي w جوشن را پذیرفته و وردِ زبان خود کرده اند. حتی امام غزالی شرحی بر آن نوشته است. اگر هیچ دلیل و برهان دیگری بر قوت و قداست مأخذ جوشن نباشد، فقط پذیرفته شدن آن از جانب بزرگانی که نامهای شان ذکر شد و پیوند قلبی هزاران انسان با جوشن دلیل بزرگی است بر این که در بارۀ جوشن حداقل با احتیاط باید سخن گفت. زباندرازی به جوشن صرف به دلیل خلای موجود در سند آن، به تعبیری عالمانه چیزی جز بیانصافی نیست.
- Created on .